کتاب هیچ چیز نمی تواند ناراحت کند, آره هیج جیز

“چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید”: کلید دستیابی به شادی پایدار در هر شرایطی

آیا شما هم اسیر افکار منفی، اضطراب و ناامیدی هستید؟ آیا احساس می کنید که قربانی شرایط زندگی خود شده اید و کنترلی بر احساساتتان ندارید؟ کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” اثر دکتر آلبرت الیس، بنیان گذار رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی (REBT)، نقشه راهی قدرتمند و کاربردی برای رهایی از این چرخه معیوب و دستیابی به شادی و آرامش پایدار است.

این کتاب، صرفاً یک مجموعه از جملات انگیزشی نیست، بلکه یک راهنمای گام به گام است که به شما نشان می دهد چگونه می توانید:

  • افکار و باورهای غیرمنطقی خود را که باعث ایجاد احساسات منفی می شوند، شناسایی کنید.
  • این افکار را با استفاده از تکنیک های REBT به چالش بکشید و تغییر دهید.
  • تاب آوری خود را در برابر چالش ها و مشکلات زندگی افزایش دهید.
  • از قربانی انگاری دست بردارید و مسئولیت احساسات و رفتارهای خود را بر عهده بگیرید.
  • هدفمندتر و معنادارتر زندگی کنید، حتی در مواجهه با شرایط دشوار.

دکتر الیس با زبانی ساده، صریح و همراه با مثال های عملی، شما را در این سفر متحول کننده همراهی می کند. او به شما نشان می دهد که کلید شادی، در دستان خود شماست و می توانید با تغییر نحوه تفکر خود، زندگی شادتری داشته باشید، بدون اینکه نیازی به تغییر دنیای اطرافتان باشد.

این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟

  • افرادی که با اضطراب، استرس و ناامیدی دست و پنجه نرم می کنند.
  • افرادی که می خواهند روابط بهتری داشته باشند.
  • افرادی که به دنبال راهکارهای عملی برای بهبود سلامت روان خود هستند.
  • افرادی که می خواهند مسئولیت بیشتری در قبال زندگی خود بپذیرند.
  • به طور خلاصه، برای هر کسی که به دنبال یک زندگی شادتر، رضایت بخش تر و با معنا تر است.

فهرست مطالب کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی، بله، هر چیزی! امتناع کنید” (How to Stubbornly Refuse to Make Yourself Miserable About Anything—Yes, Anything!) نوشته آلبرت الیس (Albert Ellis) به شرح زیر است:

بخش اول: مقدمه

  • فصل 1: مقدمه ای بر زندگی بدون بدبختی

بخش دوم: چگونه خود را بدبخت می کنید

  • فصل 2: به خود می گویید زندگی “باید” چگونه باشد
  • فصل 3: می توانید از یک تجربه بد به یک خودگویی بد برسید
  • فصل 4: به خود می گویید وحشتناک است
  • فصل 5: نمی توانید ناامیدی را تحمل کنید

بخش سوم: چگونه می توانید بدبختی خود را متوقف کنید

  • فصل 6: درک کنید که می توانید بیشتر از آنچه فکر می کنید کنترل داشته باشید
  • فصل 7: نحوه استفاده از روش A-B-C برای تغییر افکار و احساسات خود
  • فصل 8: نحوه به چالش کشیدن افکار غیرمنطقی خود
  • فصل 9: تمرین رویکردهای جدید برای مواجهه با موقعیت های دشوار

بخش چهارم: جلوگیری از بدبختی طولانی مدت

  • فصل 10: با ترس خود از شکست مقابله کنید
  • فصل 11: با ترس خود از طرد شدن مقابله کنید
  • فصل 12: با ترس خود از انتقاد مقابله کنید
  • فصل 13: با ترس خود از بی پولی مقابله کنید
  • فصل 14: با ترس خود از بیماری و مرگ مقابله کنید
  • فصل 15: با ترس خود از بی معنایی مقابله کنید

بخش پنجم: نتیجه گیری

  • فصل 16: ده فرمان اصلی برای شادی سرسختانه

این فهرست، ساختار اصلی کتاب را نشان می‌دهد که به ارائه یک رویکرد عملی برای غلبه بر افکار و باورهای غیرمنطقی و دستیابی به یک زندگی شادتر و رضایت‌بخش‌تر می‌پردازد.

مقدمه ای بر زندگی بدون بدبختی

آیا از زندگی کردن با استرس، اضطراب و ناامیدی خسته شده‌اید؟ آیا احساس می‌کنید که قربانی شرایط و اتفاقات ناگوار هستید و نمی‌توانید کنترلی بر احساسات خود داشته باشید؟ کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی – بله، هر چیزی! امتناع کنید” نوشته‌ی دکتر آلبرت الیس، به شما نشان می‌دهد که این امکان وجود دارد که زندگی شادتری داشته باشید، بدون اینکه نیازی به تغییر دنیای اطرافتان باشد.

دکتر الیس، بنیان‌گذار رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی (REBT)، در این کتاب به شما می‌آموزد که بدبختی و ناراحتی، ناشی از اتفاقات بیرونی نیست، بلکه ناشی از افکار و باورهای غیرمنطقی شما درباره‌ی آن اتفاقات است. به عبارت دیگر، این اتفاقات نیستند که ما را ناراحت می‌کنند، بلکه تفسیر ما از آن اتفاقات است که باعث ایجاد احساسات منفی می‌شود.

بیشتر مردم تصور می‌کنند که برای شاد بودن، باید شرایط زندگی خود را تغییر دهند: شغل بهتری پیدا کنند، پول بیشتری به دست آورند، روابط بهتری داشته باشند و غیره. در حالی که تغییر شرایط زندگی می‌تواند تا حدی موثر باشد، اما دکتر الیس معتقد است که کلید واقعی شادی، در تغییر نگرش و باورهای ما نهفته است.

در این کتاب، دکتر الیس به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید افکار و باورهای غیرمنطقی خود را شناسایی کنید، آن‌ها را به چالش بکشید و با افکار و باورهای منطقی‌تر و واقع‌بینانه‌تر جایگزین کنید. او به شما می‌آموزد که چگونه می‌توانید از “الزام‌ها” و “بایدها” دست بردارید و به جای آن‌ها، به “خواسته‌ها” و “ترجیحات” تمرکز کنید. به جای اینکه به خودتان بگویید “من باید در امتحان قبول شوم” یا “دیگران باید با من مهربان باشند”، یاد می‌گیرید که به خودتان بگویید “من ترجیح می‌دهم در امتحان قبول شوم” یا “من ترجیح می‌دهم دیگران با من مهربان باشند”، اما اگر این اتفاق نیفتد، دنیا به آخر نرسیده است.

دکتر الیس در این کتاب، از یک رویکرد عملی و گام به گام استفاده می‌کند و تمرین‌ها و تکنیک‌های متعددی را ارائه می‌دهد که به شما کمک می‌کنند تا REBT را در زندگی روزمره خود به کار بگیرید. او به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید با ترس‌ها، اضطراب‌ها و ناامیدی‌های خود مقابله کنید و یاد بگیرید که چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید.

این کتاب، برای کسانی که به دنبال یک راهکار عملی و موثر برای بهبود سلامت روان و افزایش شادی خود هستند، بسیار ارزشمند است. با خواندن این کتاب، یاد می‌گیرید که چگونه می‌توانید کنترل احساسات خود را به دست بگیرید و زندگی شادتری داشته باشید، بدون اینکه نیازی به تغییر دنیای اطرافتان باشد. به یاد داشته باشید، کلید شادی، در دستان خود شماست.

فصل اول کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی – بله، هر چیزی! امتناع کنید” با عنوان “مقدمه ای بر زندگی بدون بدبختی”، دیدگاهی بنیادی و متحول کننده درباره ماهیت بدبختی و نحوه رهایی از آن ارائه می دهد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، با صراحتی مثال زدنی، به خواننده این اطمینان را می دهد که بدبختی، یک اجبار یا سرنوشت از پیش تعیین شده نیست، بلکه یک انتخاب است که ما آگاهانه یا ناخودآگاهانه انجام می دهیم.

الیس در این فصل، با زیر سوال بردن باورهای رایج در مورد خوشبختی و بدبختی، اساس فکری خود را بنا می نهد. او تاکید می کند که بیشتر مردم تصور می کنند عوامل بیرونی، مانند شرایط زندگی، روابط، ثروت و سلامتی، تعیین کننده اصلی میزان شادی و رضایت آنها از زندگی هستند. در حالی که این عوامل می توانند تا حدی بر احساسات ما تاثیر بگذارند، الیس معتقد است که تاثیر آنها بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور می کنیم.

الیس استدلال می کند که منبع اصلی بدبختی، در درون خود ما قرار دارد. او معتقد است که ما با افکار و باورهای غیرمنطقی خود، خودمان را بدبخت می کنیم. این افکار و باورها، اغلب ریشه در دوران کودکی دارند و به طور ناخودآگاه بر نحوه تفسیر ما از رویدادهای زندگی تاثیر می گذارند.

الیس در این فصل، به خواننده این پیام امیدبخش را می دهد که می توان با تغییر افکار و باورهای غیرمنطقی، از بدبختی رهایی یافت. او تاکید می کند که این یک فرآیند آسان و سریع نیست، بلکه نیازمند تلاش، تمرین و تعهد است. با این حال، او معتقد است که هر کسی، با استفاده از تکنیک های ارائه شده در این کتاب، می تواند به یک زندگی شادتر و رضایت بخش تر دست یابد.

الیس در این فصل، به معرفی مفهوم “رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی” (REBT) می پردازد. REBT، یک رویکرد روان درمانی است که بر این ایده استوار است که افکار، احساسات و رفتارها، به طور متقابل بر یکدیگر تاثیر می گذارند. با تغییر افکار غیرمنطقی، می توان احساسات منفی را کاهش داد و رفتارهای سازنده تری را در پیش گرفت.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که با ذهنی باز و کنجکاو به خواندن کتاب ادامه دهند و آماده باشند تا باورهای خود را به چالش بکشند. او تاکید می کند که این کتاب، تنها یک راهنما است و برای دستیابی به نتایج مطلوب، باید فعالانه در فرآیند یادگیری و تغییر شرکت کرد.

به طور خلاصه، فصل اول “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که قدرت تغییر و کنترل احساسات خود را داریم و می توانیم با تغییر افکار و باورهای غیرمنطقی، از بدبختی رهایی یابیم و زندگی شادتری داشته باشیم. این فصل، وعده یک سفر متحول کننده را می دهد، سفری به سوی آزادی از زنجیرهای ذهنی که خودمان بافته ایم.

فصل دوم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “به خود می گویید زندگی “باید” چگونه باشد” به بررسی یکی از رایج ترین و مخرب ترین الگوهای فکری که منجر به بدبختی می شود، می پردازد: استفاده از “بایدها” و “الزام ها” در تفکر. دکتر آلبرت الیس در این فصل به خوانندگان نشان می دهد که چگونه این “باید”ها، انتظارات غیرواقعی و غیرمنطقی ایجاد می کنند و زمانی که این انتظارات برآورده نمی شوند، منجر به احساس ناامیدی، خشم، اضطراب و افسردگی می شوند.

الیس در این فصل، توضیح می دهد که “باید”ها، اغلب به صورت ناخودآگاه در ذهن ما شکل می گیرند و به عنوان قوانین مطلق و تغییرناپذیر در مورد نحوه رفتار دیگران، نحوه عملکرد جهان و نحوه زندگی ما عمل می کنند. این “باید”ها، معمولاً ریشه در دوران کودکی دارند و از والدین، معلمان، دوستان و جامعه به ما منتقل می شوند.

الیس در این فصل، انواع مختلف “باید”ها را شناسایی می کند، از جمله:

  • بایدها درباره خود: “من باید همیشه موفق باشم”، “من باید همیشه مورد تایید دیگران باشم”، “من باید هرگز اشتباه نکنم”.
  • بایدها درباره دیگران: “دیگران باید با من مهربان باشند”، “دیگران باید به من احترام بگذارند”، “دیگران باید انتظارات مرا برآورده کنند”.
  • بایدها درباره جهان: “دنیا باید عادلانه باشد”، “زندگی باید آسان باشد”، “همه چیز باید طبق برنامه پیش برود”.

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که این “باید”ها، غیرمنطقی هستند زیرا بر اساس انتظارات غیرواقعی و مطلق بنا شده اند. هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی همیشه آسان باشد، دیگران همیشه با ما مهربان باشند یا ما همیشه موفق باشیم. زمانی که ما به این “باید”ها پایبند هستیم، خود را برای ناامیدی و رنج آماده می کنیم.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که به جای “باید”ها، از “ترجیحات” استفاده کنند. به جای اینکه به خودتان بگویید “من باید در امتحان قبول شوم”، به خودتان بگویید “من ترجیح می دهم در امتحان قبول شوم”. این تغییر کوچک در لحن، تاثیر بزرگی بر احساسات شما خواهد داشت. زمانی که شما از “ترجیحات” استفاده می کنید، همچنان می توانید برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید، اما در عین حال، انعطاف پذیری بیشتری برای مقابله با ناامیدی ها خواهید داشت.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که به طور فعال به دنبال “باید”ها در تفکرات خود باشند و آنها را با سوالات منطقی به چالش بکشند. به عنوان مثال، اگر به خودتان می گویید “من باید همیشه مورد تایید دیگران باشم”، از خود بپرسید: “آیا واقعاً اینطور است؟ آیا زندگی من وابسته به تایید دیگران است؟ چه اتفاقی می افتد اگر دیگران مرا تایید نکنند؟”

به طور خلاصه، فصل دوم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما نشان می دهد که “باید”ها، انتظارات غیرواقعی ایجاد می کنند و منجر به بدبختی می شوند. این فصل به ما می گوید که باید از شر این “باید”ها خلاص شویم و به جای آنها، از “ترجیحات” استفاده کنیم تا زندگی شادتر و انعطاف پذیرتری داشته باشیم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که “باید”ها، زندان های ذهنی هستند که خودمان برای خودمان می سازیم و با تغییر نحوه تفکر، می توانیم از این زندان ها فرار کنیم.

فصل سوم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “می توانید از یک تجربه بد به یک خودگویی بد برسید” به بررسی چگونگی تبدیل یک رویداد ناخوشایند به منبعی دائمی از بدبختی از طریق الگوهای خودگویی منفی می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل نشان می دهد که صرفاً تجربه یک اتفاق بد، برای ایجاد احساس بدبختی کافی نیست، بلکه نحوه برخورد ما با آن تجربه و تفسیر آن از طریق خودگویی های درونی است که تعیین می کند آیا ما اجازه می دهیم آن اتفاق بر زندگی ما سایه افکند یا نه.

الیس در این فصل، مفهوم “خودگویی” را معرفی می کند. خودگویی، به افکار و گفتگوهای درونی ما با خودمان اشاره دارد. این خودگویی ها، می توانند مثبت، منفی یا خنثی باشند و تاثیر بسزایی بر احساسات، رفتارها و نگرش ما نسبت به زندگی داشته باشند.

الیس در این فصل، تاکید می کند که خودگویی های منفی، یکی از اصلی ترین عوامل بدبختی هستند. زمانی که ما با یک تجربه ناخوشایند روبرو می شویم، خودگویی های منفی می توانند ما را در یک چرخه معیوب از افکار منفی گرفتار کنند و از دیدن جنبه های مثبت زندگی بازدارند.

الیس در این فصل، انواع مختلف خودگویی های منفی را شناسایی می کند، از جمله:

  • فاجعه سازی: بزرگنمایی بیش از حد پیامدهای منفی یک رویداد و تصور کردن بدترین سناریوها. به عنوان مثال، اگر در یک جلسه کاری نتوانیم نظر خود را به خوبی بیان کنیم، ممکن است به خود بگوییم: “این فاجعه بود! من بی عرضه ام و هرگز نمی توانم در کارم موفق شوم.”
  • عمومی سازی: تعمیم دادن یک تجربه منفی به تمام جنبه های زندگی. به عنوان مثال، اگر در یک رابطه شکست بخوریم، ممکن است به خود بگوییم: “من هرگز نمی توانم یک رابطه خوب داشته باشم.”
  • برچسب زنی: استفاده از برچسب های تحقیرآمیز برای توصیف خود. به عنوان مثال، اگر در یک امتحان نمره خوبی نگیریم، ممکن است به خود بگوییم: “من احمق هستم.”
  • فیلتر کردن: تمرکز بر جنبه های منفی یک موقعیت و نادیده گرفتن جنبه های مثبت. به عنوان مثال، اگر در یک روز، هم اتفاقات خوب و هم اتفاقات بد رخ دهد، ممکن است فقط بر اتفاقات بد تمرکز کنیم و احساس ناخوشایندی داشته باشیم.

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه می توان این الگوهای خودگویی منفی را شناسایی کرد و با آنها مقابله کرد. او توصیه می کند که به طور آگاهانه به افکار خود توجه کنیم و زمانی که یک فکر منفی به ذهنمان خطور می کند، آن را متوقف کنیم و با سوالات منطقی به چالش بکشیم. به عنوان مثال، اگر به خود می گوییم: “این فاجعه بود!”، از خود بپرسیم: “آیا واقعاً فاجعه بود؟ چه اتفاقی می افتد اگر نتوانم در کارم موفق شوم؟ آیا این بدترین اتفاقی است که می تواند برای من بیفتد؟”

به طور خلاصه، فصل سوم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که رویدادهای بیرونی، تنها بخشی از معادله بدبختی هستند و نحوه تفسیر ما از این رویدادها از طریق خودگویی های درونی، نقش بسیار مهمتری ایفا می کند. این فصل به ما می آموزد که با شناسایی و به چالش کشیدن خودگویی های منفی، می توان از تبدیل یک تجربه بد به منبعی دائمی از بدبختی جلوگیری کرد و زندگی شادتری داشت. در واقع، این فصل به ما می گوید که کلید رهایی از رنج، در تغییر نحوه گفتگو با خودمان نهفته است.

فصل چهارم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “به خود می گویید وحشتناک است” به تشریح یکی دیگر از الگوهای فکری مخرب که منجر به ایجاد احساسات منفی شدید و غیرضروری می شود، می پردازد: فاجعه سازی و اغراق در منفی بودن یک رویداد با نسبت دادن صفت “وحشتناک” به آن. دکتر آلبرت الیس در این فصل نشان می دهد که چگونه استفاده از این کلمه و مترادف های آن، می تواند باعث ایجاد احساسات اضطراب، خشم و افسردگی شدید شود و مانع از یافتن راه حل های سازنده برای مشکلات شود.

الیس در این فصل توضیح می دهد که فاجعه سازی، زمانی رخ می دهد که ما یک رویداد منفی را بیش از حد بزرگ و غیرقابل تحمل تصور می کنیم. ما ممکن است به خود بگوییم: “این وحشتناک است که این اتفاق برای من افتاده است!”، “این غیرقابل تحمل است که من این کار را انجام داده ام!”، “زندگی بدون او وحشتناک خواهد بود!”. این خودگویی ها، باعث ایجاد احساسات شدیدی می شوند که ما را فلج می کنند و از دیدن جنبه های مثبت زندگی و یافتن راه حل های مناسب باز می دارند.

الیس در این فصل، تاکید می کند که هیچ چیز واقعاً “وحشتناک” نیست. او معتقد است که استفاده از این کلمه، یک اغراق غیرمنطقی است که با واقعیت همخوانی ندارد. حتی بدترین اتفاقات زندگی نیز، می توانند تحمل شوند و از آنها درس گرفت. الیس استدلال می کند که به جای استفاده از کلمه “وحشتناک”، باید از کلمات دقیق تر و واقع بینانه تر برای توصیف رویدادها استفاده کنیم. به عنوان مثال، به جای اینکه بگوییم “این وحشتناک است که شغل خود را از دست داده ام”، می توانیم بگوییم “این ناراحت کننده است که شغل خود را از دست داده ام” یا “این یک چالش بزرگ است که باید با آن روبرو شوم”.

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه می توان فاجعه سازی را شناسایی کرد و با آن مقابله کرد. او توصیه می کند که به طور آگاهانه به افکار خود توجه کنیم و زمانی که از کلمه “وحشتناک” یا مترادف های آن استفاده می کنیم، خود را متوقف کنیم و از خود بپرسیم: “آیا این واقعاً وحشتناک است؟ چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد این رویداد غیرقابل تحمل است؟ چه جنبه های مثبتی در این موقعیت وجود دارد؟”

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که از “مقیاس بندی” استفاده کنند. مقیاس بندی، به معنای قرار دادن یک رویداد در یک مقیاس از 0 تا 100 است. به جای اینکه بگوییم یک رویداد “وحشتناک” است، می توانیم آن را بر روی یک مقیاس قرار دهیم و مشخص کنیم که شدت آن چقدر است. این کار، به ما کمک می کند تا دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به رویداد پیدا کنیم و از اغراق در منفی بودن آن جلوگیری کنیم.

به طور خلاصه، فصل چهارم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که فاجعه سازی و اغراق در منفی بودن یک رویداد با استفاده از کلمه “وحشتناک”، می تواند منجر به احساسات منفی شدید و غیرضروری شود. این فصل به ما می گوید که باید از این الگوی فکری مخرب اجتناب کنیم و به جای آن، از کلمات دقیق تر و واقع بینانه تر برای توصیف رویدادها استفاده کنیم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که با تغییر نحوه بیان احساسات خود، می توانیم از اسارت احساسات منفی رها شویم و زندگی شادتری داشته باشیم.

فصل پنجم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “نمی توانید ناامیدی را تحمل کنید” (You Can’t Stand Frustration) به بررسی یکی دیگر از الگوهای فکری مخرب و رایج می پردازد که دکتر آلبرت الیس معتقد است نقش مهمی در ایجاد بدبختی و ناراحتی ایفا می کند: عدم تحمل ناامیدی (Low Frustration Tolerance یا LFT). الیس در این فصل توضیح می دهد که بسیاری از افراد به طور غیرمنطقی باور دارند که نباید با ناامیدی، سختی، تاخیر یا ناراحتی روبرو شوند و زمانی که با این موقعیت ها مواجه می شوند، احساس خشم، اضطراب و ناتوانی می کنند.

الیس در این فصل، تاکید می کند که ناامیدی، بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی است. هیچ کس نمی تواند همیشه از روبرو شدن با موقعیت های ناخوشایند، دشوار یا ناراحت کننده اجتناب کند. در واقع، تلاش برای اجتناب از ناامیدی، خود می تواند منجر به بدبختی بیشتر شود.

الیس در این فصل، ویژگی های افراد دارای LFT را برمی شمرد:

  • تمایل به اجتناب از مشکلات: این افراد، ترجیح می دهند از موقعیت هایی که ممکن است منجر به ناامیدی شوند، دوری کنند.
  • حساسیت بالا به ناراحتی: این افراد، تحمل کمی برای احساسات ناخوشایند دارند و به راحتی مضطرب و خشمگین می شوند.
  • انتظارات غیرمنطقی: این افراد، انتظار دارند که زندگی همیشه آسان و خوشایند باشد و زمانی که اینطور نیست، احساس ناراحتی و ناامیدی می کنند.
  • بهانه تراشی: این افراد، برای توجیه عدم تلاش و اجتناب از مشکلات، بهانه های مختلفی می آورند.
  • احساس استحقاق: این افراد، احساس می کنند که سزاوار زندگی آسان و بدون دردسر هستند و زمانی که اینطور نیست، احساس خشم و بی عدالتی می کنند.

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه این باور غیرمنطقی که “من نباید با ناامیدی روبرو شوم”، می تواند منجر به مشکلات مختلفی در زندگی شود، از جمله:

  • اجتناب از اهداف بلندمدت: ترس از ناامیدی، می تواند مانع از تلاش برای رسیدن به اهداف بلندمدت شود.
  • مشکلات در روابط: عدم تحمل ناامیدی، می تواند منجر به درگیری و تنش در روابط شود.
  • اعتیاد: افراد دارای LFT، ممکن است برای فرار از احساسات ناخوشایند، به مواد مخدر یا الکل روی بیاورند.
  • افسردگی و اضطراب: عدم توانایی در مقابله با ناامیدی، می تواند منجر به احساس افسردگی و اضطراب شود.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که با این باور غیرمنطقی مقابله کنند و تحمل خود را برای ناامیدی افزایش دهند. او معتقد است که با تمرین و تلاش، می توان یاد گرفت که چگونه با ناامیدی روبرو شویم، آن را تحمل کنیم و در عین حال، به تلاش برای رسیدن به اهداف خود ادامه دهیم.

الیس در این فصل، راهکارهای مختلفی برای افزایش تحمل ناامیدی ارائه می دهد، از جمله:

  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: شناسایی و به چالش کشیدن باورهایی که باعث می شوند ناامیدی را غیرقابل تحمل بدانیم.
  • تمرکز بر ارزش های بلندمدت: به جای تمرکز بر لذت های فوری، بر ارزش های بلندمدت تمرکز کنیم و به یاد داشته باشیم که رسیدن به این ارزش ها، ممکن است نیازمند تحمل ناامیدی باشد.
  • تمرین صبر و شکیبایی: در مواجهه با موقعیت های ناامیدکننده، سعی کنیم صبر و شکیبایی بیشتری از خود نشان دهیم.
  • پذیرش واقعیت: بپذیریم که زندگی همیشه آسان نیست و با ناامیدی روبرو شدن، بخشی طبیعی از تجربه انسانی است.

به طور خلاصه، فصل پنجم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که عدم تحمل ناامیدی، یک مانع بزرگ برای رسیدن به شادی و موفقیت است. این فصل به ما می گوید که باید با این باور غیرمنطقی مقابله کنیم و تحمل خود را برای ناامیدی افزایش دهیم تا بتوانیم به طور موثرتری با چالش های زندگی روبرو شویم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که کلید رهایی از رنج ناشی از ناامیدی، در پذیرش و در آغوش کشیدن آن به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از زندگی نهفته است.

فصل ششم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “درک کنید که می توانید بیشتر از آنچه فکر می کنید کنترل داشته باشید” به بررسی قدرت انتخاب و کنترل درونی افراد بر احساسات و واکنش های خود در مواجهه با شرایط مختلف زندگی می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، با تاکید بر نقش فعال افراد در شکل دهی تجربیات خود، خوانندگان را تشویق می کند تا مسئولیت بیشتری در قبال احساسات و رفتارهای خود بپذیرند و از قربانی انگاری دست بردارند.

الیس در این فصل، به خوانندگان یادآوری می کند که اگرچه نمی توانیم رویدادهای بیرونی را کنترل کنیم، اما همواره می توانیم نحوه واکنش نشان دادن به این رویدادها را کنترل کنیم. او معتقد است که انتخاب نحوه واکنش نشان دادن، قدرتمندترین ابزاری است که در اختیار داریم.

الیس در این فصل، با ارائه مثال های ملموس و متنوع، نشان می دهد که چگونه افراد می توانند با تغییر نگرش خود، از تجربه احساسات منفی شدید جلوگیری کنند.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می‌کند که به جای تمرکز بر روی جنبه های منفی یک موقعیت، بر روی جنبه های مثبت آن تمرکز کنند، به دنبال فرصت های یادگیری و رشد باشند و تلاش کنند تا راه حل های سازنده ای برای مشکلات پیدا کنند. او تاکید می کند که با پذیرش مسئولیت برای احساسات و رفتارهای خود، می توانیم قدرت بیشتری برای تغییر و کنترل زندگی خود به دست آوریم.

الیس در این فصل، به خوانندگان هشدار می دهد که از “تفکر قربانی وار” اجتناب کنند. تفکر قربانی وار، به این معناست که افراد، خود را به عنوان قربانی شرایط و اتفاقات بیرونی در نظر می گیرند و احساس می کنند که هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارند. الیس معتقد است که این طرز فکر، منجر به احساس ناامیدی، افسردگی و انفعال می شود.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که به جای تفکر قربانی وار، “نگرش فعالانه” داشته باشند. نگرش فعالانه، به این معناست که افراد، مسئولیت کامل برای نتایج زندگی خود را بر عهده می گیرند و تلاش می کنند تا با استفاده از توانایی ها و مهارت های خود، شرایط را بهبود بخشند.

به طور خلاصه، فصل ششم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که قدرت انتخاب و کنترل درونی بر احساسات و واکنش های خود را داریم و با پذیرش مسئولیت بیشتر در قبال زندگی خود، می توانیم از قربانی انگاری دست برداریم و به سمت یک زندگی شادتر و هدفمندتر حرکت کنیم.

فصل 7: نحوه استفاده از روش A-B-C برای تغییر افکار و احساسات خود

فصل هفتم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ارائه یک ابزار قدرتمند و کاربردی برای تغییر افکار و احساسات، به نام “مدل A-B-C” می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، توضیح می دهد که این مدل، به افراد کمک می کند تا ارتباط بین رویدادهای زندگی (A)، باورهای خود (B) و پیامدهای احساسی و رفتاری خود (C) را درک کنند و با تغییر باورهای غیرمنطقی خود، احساسات منفی را کاهش دهند.

الیس در این فصل، هر یک از اجزای مدل A-B-C را به طور دقیق تعریف می کند:

  • A (Activating Event): رویداد فعال کننده، به هر رویداد بیرونی یا درونی (مانند یک موقعیت، یک فکر یا یک احساس) اشاره دارد که باعث ایجاد واکنش در فرد می شود.
  • B (Belief): باور، به افکار و باورهای فرد درباره رویداد فعال کننده اشاره دارد. این باورها می توانند منطقی یا غیرمنطقی باشند.
  • C (Consequence): پیامد، به احساسات و رفتارهایی اشاره دارد که در نتیجه باور فرد درباره رویداد فعال کننده ایجاد می شوند.

الیس در این فصل، تاکید می کند که رویدادهای فعال کننده، به خودی خود باعث ایجاد احساسات نمی شوند، بلکه باورهای ما درباره این رویدادها هستند که احساسات ما را تعیین می کنند. به عنوان مثال، اگر دو نفر با یک رویداد مشابه (مانند از دست دادن شغل) روبرو شوند، ممکن است احساسات متفاوتی را تجربه کنند، زیرا باورهای متفاوتی درباره این رویداد دارند.

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه می توان از مدل A-B-C برای شناسایی باورهای غیرمنطقی و تغییر آنها استفاده کرد. او توصیه می کند که در ابتدا، رویداد فعال کننده، باورهای خود درباره آن رویداد و پیامدهای احساسی و رفتاری خود را به طور دقیق ثبت کنید. سپس، باورهای غیرمنطقی خود را شناسایی کنید و آنها را با سوالات منطقی به چالش بکشید. به عنوان مثال، اگر باور دارید که “من باید همیشه موفق باشم”، از خود بپرسید: “آیا این باور منطقی است؟ آیا واقعاً باید همیشه موفق باشم؟ چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد این باور نادرست است؟”

پس از به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی، می توانید آنها را با باورهای منطقی تر و واقع بینانه تر جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه باور داشته باشید “من باید همیشه موفق باشم”، می توانید باور داشته باشید “من ترجیح می دهم موفق باشم، اما اگر همیشه موفق نشوم، این پایان دنیا نیست.”

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که به طور منظم از مدل A-B-C برای شناسایی و تغییر افکار و احساسات خود استفاده کنند. او تاکید می کند که این یک فرآیند تدریجی است و نیازمند تمرین و تعهد است.

به طور خلاصه، فصل هفتم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یک ابزار قدرتمند برای تغییر افکار و احساسات خود ارائه می دهد. با استفاده از مدل A-B-C، می توانیم ارتباط بین رویدادهای زندگی، باورهای خود و پیامدهای احساسی و رفتاری خود را درک کنیم و با تغییر باورهای غیرمنطقی، زندگی شادتری داشته باشیم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که با تغییر لنزی که با آن به جهان می نگریم، می توانیم رنگ و بوی متفاوتی به زندگی خود ببخشیم.

فصل هشتم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “نحوه به چالش کشیدن افکار غیرمنطقی خود” به ارائه راهکارها و تکنیک‌های عملی برای به چالش کشیدن و تغییر الگوهای فکری غیرمنطقی که منجر به ایجاد احساسات منفی و بدبختی می‌شوند، می‌پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، با تاکید بر اهمیت تفکر انتقادی و پرسشگری آگاهانه از افکار، خوانندگان را تشویق می‌کند تا فعالانه در فرآیند تغییر باورهای خود مشارکت کنند و از قربانی بودن در برابر افکار منفی رهایی یابند.

الیس در این فصل، به خوانندگان یادآوری می‌کند که افکار، حقایق مطلق نیستند، بلکه صرفاً تفسیرهایی از واقعیت هستند که می‌توان آن‌ها را مورد بررسی و بازبینی قرار داد. او معتقد است که بسیاری از افکار غیرمنطقی، بر اساس پیش‌فرض‌های غلط، تعمیم‌های نادرست، و یا بزرگنمایی‌های غیرواقعی بنا شده‌اند.

الیس در این فصل، تکنیک‌های مختلفی را برای به چالش کشیدن افکار غیرمنطقی ارائه می‌دهد، از جمله:

  • پرسیدن سوالات قدرتمند: الیس مجموعه‌ای از سوالات را ارائه می‌دهد که می‌توان از آن‌ها برای بررسی منطقی بودن و مفید بودن یک فکر استفاده کرد. برخی از این سوالات عبارتند از: “آیا این فکر، واقعیت دارد؟”، “آیا شواهدی وجود دارد که این فکر را نقض کند؟”، “آیا این فکر به من کمک می‌کند تا به اهدافم برسم؟”، “آیا این فکر، منطقی و واقع‌بینانه است؟”، “آیا این فکر، به من احساس خوبی می‌دهد؟”
  • شناسایی “باید”ها و “الزام”ها: همانطور که در فصل‌های قبلی اشاره شد، الیس معتقد است که استفاده از “باید”ها و “الزام”ها در تفکر، منجر به ایجاد انتظارات غیرواقعی و احساس ناامیدی می‌شود. در این فصل، الیس به خوانندگان توصیه می‌کند که به دنبال “باید”ها و “الزام”ها در افکار خود باشند و آن‌ها را با “ترجیح”ها و “آرزو”ها جایگزین کنند.
  • استفاده از شواهد عینی: الیس به خوانندگان توصیه می‌کند که برای ارزیابی صحت افکار خود، به دنبال شواهد عینی و قابل اثبات باشند. به جای تکیه بر احساسات و حدس و گمان، سعی کنید اطلاعات دقیقی را جمع‌آوری کنید و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری کنید.
  • بررسی پیامدهای فکری: الیس به خوانندگان توصیه می‌کند که به پیامدهای فکری خود توجه کنند و ببینند که چگونه این افکار، بر احساسات، رفتارها و تصمیمات آن‌ها تاثیر می‌گذارند. اگر یک فکر، منجر به احساسات منفی، رفتارهای مخرب و یا تصمیم‌گیری‌های نادرست می‌شود، احتمالاً غیرمنطقی است و باید تغییر کند.
  • تصور کردن بدترین سناریو: الیس به خوانندگان توصیه می‌کند که بدترین سناریو را تصور کنند و ببینند که چه اتفاقی می‌افتد. این کار، به آن‌ها کمک می‌کند تا از فاجعه‌سازی اجتناب کنند و متوجه شوند که حتی بدترین اتفاقات زندگی نیز، قابل تحمل هستند.

الیس در این فصل، به خوانندگان یادآوری می‌کند که به چالش کشیدن افکار غیرمنطقی، یک فرآیند مداوم است و نیازمند صبر، پشتکار و تمرین است. او معتقد است که با تمرین مداوم، افراد می‌توانند مهارت‌های تفکر انتقادی خود را تقویت کنند و به طور موثرتری با افکار منفی مقابله کنند.

به طور خلاصه، فصل هشتم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یک جعبه ابزار مجهز برای به چالش کشیدن و تغییر افکار غیرمنطقی ارائه می‌دهد. این فصل به ما می‌گوید که با پرسیدن سوالات قدرتمند، شناسایی “باید”ها، استفاده از شواهد عینی، بررسی پیامدها و تصور کردن بدترین سناریو، می‌توانیم افکار منفی را خنثی کنیم و زندگی شادتری داشته باشیم. در واقع، این فصل به ما می‌آموزد که ذهن ما یک زمین کشاورزی است و ما مسئولیت داریم که علف‌های هرز افکار غیرمنطقی را از آن ریشه کن کنیم تا بذرهای شادی و آرامش فرصت رشد پیدا کنند.

فصل نهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “تمرین رویکردهای جدید برای مواجهه با موقعیت های دشوار” به اهمیت تمرین و به کارگیری فعالانه رویکردهای جدید و منطقی برای مواجهه با موقعیت های دشوار و چالش برانگیز زندگی می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل تاکید می کند که صرفاً شناخت افکار غیرمنطقی و به چالش کشیدن آنها کافی نیست، بلکه برای ایجاد تغییرات پایدار در احساسات و رفتارها، باید به طور مداوم و فعالانه، رویکردهای جدید و منطقی را در زندگی روزمره خود تمرین کنیم.

الیس در این فصل، به خوانندگان یادآوری می کند که تغییر الگوهای فکری، یک فرآیند زمان بر و تدریجی است و نیازمند صبر، پشتکار و تعهد است. او معتقد است که برای اینکه رویکردهای جدید، به بخشی از شخصیت ما تبدیل شوند، باید آنها را به طور مکرر در موقعیت های مختلف تمرین کنیم.

الیس در این فصل، تکنیک های مختلفی را برای تمرین رویکردهای جدید ارائه می دهد، از جمله:

  • تجسم سازی: تصور کردن خود در حال مواجهه با یک موقعیت دشوار و استفاده از رویکردهای منطقی برای مدیریت احساسات و رفتارها. این تمرین، به شما کمک می کند تا آمادگی بیشتری برای مواجهه با موقعیت های واقعی داشته باشید.
  • ایفای نقش: تمرین کردن نحوه پاسخ دادن به موقعیت های دشوار با یک دوست یا درمانگر. این تمرین، به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و رویکردهای جدید را به طور موثرتری به کار بگیرید.
  • انجام رفتارهای چالش برانگیز: به طور تدریجی، خود را در معرض موقعیت هایی قرار دهید که معمولاً از آنها اجتناب می کنید. این کار، به شما کمک می کند تا بر ترس های خود غلبه کنید و تحمل خود را برای ناامیدی افزایش دهید.
  • نوشتن: نوشتن درباره افکار و احساسات خود، می تواند به شما کمک کند تا آنها را بهتر درک کنید و رویکردهای منطقی تری برای مواجهه با مشکلات پیدا کنید.
  • استفاده از کارت های یادآوری: کارت های کوچکی تهیه کنید و رویکردهای منطقی خود را بر روی آنها بنویسید. این کارت ها را همراه خود داشته باشید و در مواقعی که احساس ناراحتی می کنید، آنها را مرور کنید.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که به طور منظم “ارزیابی” کنند که چگونه رویکردهای جدید را در زندگی خود به کار می گیرند. او معتقد است که ارزیابی مداوم، به افراد کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و رویکردهای خود را بهبود بخشند.

الیس در این فصل، به خوانندگان یادآوری می کند که در این مسیر، با “موانع و چالش ها” روبرو خواهند شد. او معتقد است که مهم است که این موانع را به عنوان بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری و رشد در نظر بگیریم و از تسلیم شدن خودداری کنیم.

به طور خلاصه، فصل نهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که برای ایجاد تغییرات پایدار در زندگی خود، باید رویکردهای جدید و منطقی را به طور مداوم و فعالانه تمرین کنیم. این فصل به ما می گوید که با تجسم سازی، ایفای نقش، انجام رفتارهای چالش برانگیز، نوشتن و استفاده از کارت های یادآوری، می توانیم الگوهای فکری جدیدی را در خود ایجاد کنیم و به طور موثرتری با مشکلات زندگی روبرو شویم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که کلید دستیابی به شادی و آرامش، نه تنها در دانش و آگاهی، بلکه در عمل و پیاده سازی آموخته ها نهفته است.

فصل دهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “با ترس خود از شکست مقابله کنید” به بررسی عمیق ترس از شکست و چگونگی غلبه بر آن به منظور دستیابی به اهداف و پتانسیل های فردی می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل به خوانندگان نشان می دهد که چگونه ترس از شکست، می تواند فلج کننده و بازدارنده باشد و چگونه با تغییر باورها و نگرش های غیرمنطقی می توان این ترس را مدیریت کرد و به جای آن، رویکردی سالم و سازنده در پیش گرفت.

الیس در این فصل، توضیح می دهد که ترس از شکست، اغلب ریشه در “باید”های غیرمنطقی دارد. افرادی که از شکست می ترسند، معمولاً باور دارند که باید همیشه موفق باشند، باید هرگز اشتباه نکنند و باید مورد تایید و تحسین دیگران قرار بگیرند. این باورها، فشاری غیرضروری بر فرد وارد می کنند و احتمال تجربه ترس از شکست را افزایش می دهند.

الیس در این فصل، تاثیر مخرب ترس از شکست را بر جنبه های مختلف زندگی برمی شمرد:

  • اجتناب از چالش ها: ترس از شکست، می تواند مانع از امتحان کردن چیزهای جدید و پیگیری اهداف بلندپروازانه شود.
  • کاهش اعتماد به نفس: شکست های گذشته، می توانند باعث ایجاد باورهای منفی درباره توانایی ها و صلاحیت های فرد شوند.
  • اضطراب و استرس: ترس از شکست، می تواند منجر به اضطراب و استرس مزمن شود که بر سلامت جسمی و روانی تاثیر منفی می گذارد.
  • کمال گرایی: ترس از شکست، می تواند افراد را به سمت کمال گرایی سوق دهد که خود، منبع دیگری از استرس و ناامیدی است.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که با ترس خود از شکست روبرو شوند و آن را به چالش بکشند. او معتقد است که با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، می توان ترس از شکست را مدیریت کرد و به جای آن، رویکردی سالم و سازنده در پیش گرفت.

الیس در این فصل، راهکارهای مختلفی را برای مقابله با ترس از شکست ارائه می دهد، از جمله:

  • شناسایی باورهای غیرمنطقی: به طور آگاهانه به افکار خود توجه کنید و “باید”ها و “الزام”های غیرمنطقی را شناسایی کنید.
  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: از خود بپرسید که آیا این باورها واقعیت دارند؟ چه شواهدی وجود دارد که این باورها را نقض کند؟
  • جایگزین کردن باورهای منطقی: باورهای غیرمنطقی را با باورهای منطقی تر و واقع بینانه تر جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه باور داشته باشید “من باید همیشه موفق باشم”، باور داشته باشید “من ترجیح می دهم موفق باشم، اما اگر شکست بخورم، می توانم از آن درس بگیرم و دوباره تلاش کنم.”
  • پذیرش شکست: بپذیرید که شکست، بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی است و همه ما در طول زندگی خود، بارها با شکست روبرو خواهیم شد.
  • تمرکز بر تلاش: به جای تمرکز بر نتایج، بر روی تلاش و فرآیند یادگیری تمرکز کنید.
  • ارزش قائل شدن برای خود: به یاد داشته باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان، وابسته به موفقیت یا شکست شما نیست.

به طور خلاصه، فصل دهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که ترس از شکست، یک مانع بزرگ برای رسیدن به اهداف و پتانسیل های فردی است. این فصل به ما می گوید که با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، پذیرش شکست، تمرکز بر تلاش و ارزش قائل شدن برای خود، می توان ترس از شکست را مدیریت کرد و با اعتماد به نفس بیشتری به سمت اهداف خود حرکت کرد. در واقع، این فصل به ما می آموزد که ترس از شکست، یک غول خیالی است که با شجاعت و آگاهی، می توان آن را مهار کرد.

فصل یازدهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “با ترس خود از طرد شدن مقابله کنید” به بررسی یکی از عمیق‌ترین و جهان‌شمول‌ترین ترس‌های انسانی، یعنی ترس از طرد شدن توسط دیگران، می‌پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، ریشه‌های این ترس را واکاوی می‌کند و به خوانندگان نشان می‌دهد که چگونه این ترس می‌تواند الگوهای رفتاری مخربی را ایجاد کند و مانع از داشتن روابط سالم و رضایت‌بخش شود. الیس همچنین راهکارهایی عملی و مبتنی بر REBT (رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی) برای مدیریت این ترس و بهبود روابط بین‌فردی ارائه می‌دهد.

الیس در این فصل، توضیح می‌دهد که ترس از طرد شدن، اغلب از نیاز به تأیید و پذیرش نشأت می‌گیرد. افراد، به طور طبیعی، به دنبال ارتباط با دیگران و احساس تعلق به یک گروه هستند. طرد شدن، این احساس تعلق را تهدید می‌کند و می‌تواند منجر به احساس تنهایی، انزوا و بی‌ارزشی شود.

الیس در این فصل، به “باید”های غیرمنطقی” که ترس از طرد شدن را تشدید می‌کنند، اشاره می‌کند. افرادی که از طرد شدن می‌ترسند، معمولاً باور دارند که:

  • “دیگران باید مرا دوست داشته باشند.”
  • “من باید همیشه مورد تأیید دیگران باشم.”
  • “اگر کسی مرا طرد کند، این به معنای بی‌ارزش بودن من است.”

الیس در این فصل، تاثیرات مخرب ترس از طرد شدن را بر جنبه‌های مختلف زندگی برمی‌شمرد:

  • اجتناب از روابط: ترس از طرد شدن، می‌تواند مانع از برقراری روابط جدید یا حفظ روابط موجود شود.
  • رضایت‌طلبی: ترس از طرد شدن، می‌تواند افراد را به سمت تلاش بیش از حد برای جلب رضایت دیگران سوق دهد، حتی اگر این به معنای نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های خودشان باشد.
  • خودکم‌بینی: ترس از طرد شدن، می‌تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و احساس بی‌ارزشی شود.
  • اضطراب اجتماعی: ترس از طرد شدن، می‌تواند منجر به اضطراب در موقعیت‌های اجتماعی شود.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می‌کند که با ترس خود از طرد شدن روبرو شوند و آن را به چالش بکشند. او معتقد است که با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، می‌توان این ترس را مدیریت کرد و به جای آن، رویکردی سالم و سازنده در پیش گرفت.

الیس در این فصل، راهکارهای مختلفی را برای مقابله با ترس از طرد شدن ارائه می‌دهد، از جمله:

  • شناسایی باورهای غیرمنطقی: به طور آگاهانه به افکار خود توجه کنید و “باید”ها و “الزام”های غیرمنطقی را شناسایی کنید.
  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: از خود بپرسید که آیا این باورها واقعیت دارند؟ چه شواهدی وجود دارد که این باورها را نقض کند؟
  • جایگزین کردن باورهای منطقی: باورهای غیرمنطقی را با باورهای منطقی‌تر و واقع بینانه‌تر جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه باور داشته باشید “دیگران باید مرا دوست داشته باشند”، باور داشته باشید “من ترجیح می‌دهم دیگران مرا دوست داشته باشند، اما اگر مرا دوست نداشته باشند، این به معنای بی‌ارزش بودن من نیست.”
  • پذیرش طرد شدن: بپذیرید که طرد شدن، بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی است و همه ما در طول زندگی خود، بارها با طرد شدن روبرو خواهیم شد.
  • ارزش قائل شدن برای خود: به یاد داشته باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان، وابسته به نظر دیگران نیست.
  • تمرکز بر روابط سالم: به جای تلاش برای جلب رضایت همه، بر روی ایجاد و حفظ روابط سالم و معنادار با افرادی که شما را دوست دارند و به شما احترام می‌گذارند، تمرکز کنید.

به طور خلاصه، فصل یازدهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می‌کند که ترس از طرد شدن، یک مانع بزرگ برای داشتن روابط سالم و رضایت‌بخش است. این فصل به ما می‌گوید که با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، پذیرش طرد شدن، ارزش قائل شدن برای خود و تمرکز بر روابط سالم، می‌توان ترس از طرد شدن را مدیریت کرد و زندگی اجتماعی غنی‌تری داشت. در واقع، این فصل به ما می‌آموزد که خود را دوست داشته باشیم و ارزش قائل شویم، تا طرد دیگران نتواند بر قلب و روحمان زخم بزند.

فصل دوازدهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “با ترس خود از انتقاد مقابله کنید” (Confront Your Fear of Criticism) به بررسی ریشه ها و پیامدهای ترس از انتقاد و راهکارهای موثر برای مدیریت و غلبه بر این ترس می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل به خوانندگان نشان می دهد که چگونه این ترس می تواند مانع از پیشرفت، خلاقیت و ابراز وجود شود و چگونه با تغییر نگرش ها و باورهای غیرمنطقی می توان آن را به عاملی برای رشد و بهبود تبدیل کرد.

الیس در این فصل، تاکید می کند که ترس از انتقاد، یک ترس رایج و انسانی است. او معتقد است که این ترس، از دوران کودکی و از تجربیات ما با والدین، معلمان و همسالان نشات می گیرد. زمانی که ما به خاطر اشتباهات خود مورد انتقاد شدید قرار می گیریم، ممکن است این باور در ما شکل بگیرد که انتقاد، همیشه بد و مخرب است و باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.

الیس در این فصل، به “باید”های غیرمنطقی” که ترس از انتقاد را تشدید می کنند، اشاره می کند:

  • “من باید همیشه مورد تایید دیگران باشم.”
  • “دیگران باید همیشه از من راضی باشند.”
  • “اگر مورد انتقاد قرار بگیرم، این به معنای بی کفایت بودن من است.”

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه این “باید”ها، انتظارات غیرواقعی ایجاد می کنند و منجر به احساس اضطراب، ترس و ناامیدی می شوند. او توضیح می دهد که انتقاد، لزوماً بد نیست و در واقع، می تواند فرصتی برای یادگیری و بهبود باشد.

الیس در این فصل، انواع مختلف انتقاد را از یکدیگر متمایز می کند:

  • انتقاد سازنده: انتقادی که با هدف کمک به شما برای بهبود عملکردتان ارائه می شود.
  • انتقاد غیرسازنده: انتقادی که صرفاً با هدف تخریب و تحقیر شما ارائه می شود.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می کند که به طور آگاهانه، بین این دو نوع انتقاد تمایز قائل شوند و در برابر انتقاد غیرسازنده، از خود محافظت کنند. او همچنین به خوانندگان توصیه می کند که از “شخصی سازی” انتقاد خودداری کنند و به یاد داشته باشند که انتقاد، لزوماً به معنای بی ارزش بودن آنها نیست.

الیس در این فصل، راهکارهای عملی برای مقابله با ترس از انتقاد ارائه می دهد، از جمله:

  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: به طور فعال، به افکار خود توجه کنید و “باید”ها و “الزام”های غیرمنطقی را شناسایی و به چالش بکشید.
  • پذیرش نقص: بپذیرید که هیچ کس کامل نیست و همه ما اشتباه می کنیم.
  • تمرکز بر قصد: به یاد داشته باشید که هدف شما، ارائه بهترین کار ممکن است و نه جلب رضایت همه.
  • یادگیری از انتقاد: به انتقاد سازنده گوش دهید و از آن برای بهبود عملکرد خود استفاده کنید.
  • ایجاد یک سیستم پشتیبانی: با افرادی معاشرت کنید که از شما حمایت می کنند و به شما انگیزه می دهند.

به طور خلاصه، فصل دوازدهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که ترس از انتقاد، می تواند مانع از رسیدن به پتانسیل های بالقوه شود. این فصل به ما می گوید که باید با این ترس روبرو شویم، باورهای غیرمنطقی خود را به چالش بکشیم و یاد بگیریم که چگونه از انتقاد سازنده برای بهبود عملکرد خود استفاده کنیم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که انتقاد، نه یک تهدید، بلکه یک فرصت برای رشد و تعالی است.

فصل سیزدهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “با ترس خود از بی پولی مقابله کنید” (Confront Your Fear of Poverty) به بررسی ریشه ها و پیامدهای ترس از فقر و تنگدستی و راهکارهای منطقی و کاربردی برای مدیریت و کاهش این ترس می پردازد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، با تاکید بر اهمیت تفکر واقع بینانه و ارزیابی منطقی شرایط مالی، خوانندگان را تشویق می کند تا از گرفتار شدن در دام افکار و باورهای غیرمنطقی که این ترس را تشدید می کنند، اجتناب کنند.

الیس در این فصل، توضیح می دهد که ترس از بی پولی، یک ترس رایج و قابل درک است، به ویژه در جوامعی که ارزش زیادی برای ثروت و موفقیت مالی قائل هستند. او معتقد است که این ترس، می تواند از تجربیات دوران کودکی، فشارهای اجتماعی، ناامنی اقتصادی و یا از دست دادن شغل و ثروت نشات بگیرد.

الیس در این فصل، به “باید”های غیرمنطقی” که ترس از بی پولی را تشدید می کنند، اشاره می کند:

  • “من باید همیشه پول کافی داشته باشم.”
  • “من باید از فقر و تنگدستی به هر قیمتی اجتناب کنم.”
  • “اگر بی پول شوم، زندگی من نابود خواهد شد.”

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه این “باید”ها، انتظارات غیرواقعی ایجاد می کنند و منجر به احساس اضطراب، ترس، ناامیدی و حتی افسردگی می شوند. او توضیح می دهد که بی پولی، لزوماً بدترین اتفاقی نیست که می تواند برای یک فرد رخ دهد و بسیاری از افراد، با وجود مشکلات مالی، توانسته اند زندگی شاد و معناداری داشته باشند.

الیس در این فصل، راهکارهای عملی برای مقابله با ترس از بی پولی ارائه می دهد، از جمله:

  • شناسایی باورهای غیرمنطقی: به طور آگاهانه، به افکار خود توجه کنید و “باید”ها و “الزام”های غیرمنطقی را شناسایی و ثبت کنید.
  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: از خود بپرسید که آیا این باورها واقعیت دارند؟ چه شواهدی وجود دارد که این باورها را نقض کند؟ آیا راه های دیگری برای نگاه کردن به این موقعیت وجود دارد؟
  • جایگزین کردن باورهای منطقی: باورهای غیرمنطقی را با باورهای منطقی تر و واقع بینانه تر جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه باور داشته باشید “من باید همیشه پول کافی داشته باشم”، باور داشته باشید “من ترجیح می دهم پول کافی داشته باشم، اما اگر با مشکلات مالی روبرو شوم، می توانم از پس آن بربیایم و راه حل هایی برای بهبود وضعیت خود پیدا کنم.”
  • ارزیابی واقع بینانه شرایط مالی: به جای تمرکز بر ترس و نگرانی، یک ارزیابی دقیق از وضعیت مالی خود انجام دهید و منابع، بدهی ها و هزینه های خود را مشخص کنید.
  • برنامه ریزی مالی: یک برنامه مالی واقع بینانه تهیه کنید و برای کاهش هزینه ها، افزایش درآمد و مدیریت بدهی ها برنامه ریزی کنید.
  • تمرکز بر ارزش های غیرمالی: به یاد داشته باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان، وابسته به ثروت و دارایی های شما نیست. به جای تمرکز بر پول، بر روی ارزش های غیرمالی مانند روابط، سلامتی، دانش و تجربیات تمرکز کنید.
  • یادگیری مهارت های جدید: یادگیری مهارت های جدید، می تواند فرصت های شغلی و درآمدی شما را افزایش دهد.

به طور خلاصه، فصل سیزدهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که ترس از بی پولی، می تواند منبع بزرگی از استرس و اضطراب باشد. این فصل به ما می گوید که باید با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، ارزیابی واقع بینانه شرایط مالی، برنامه ریزی، تمرکز بر ارزش های غیرمالی و یادگیری مهارت های جدید، این ترس را مدیریت کنیم و زندگی شادتری داشته باشیم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که کلید رهایی از ترس بی پولی، نه در ثروت اندوزی، بلکه در مدیریت درست منابع و تغییر نگرشمان نسبت به پول و ارزش های زندگی است.

فصل چهاردهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “با ترس خود از بیماری و مرگ مقابله کنید” (Confront Your Fear of Illness and Death) به بررسی عمیق یکی از اساسی‌ترین و جهانی‌ترین ترس‌های بشری می‌پردازد: ترس از بیماری، پیری و در نهایت، مرگ. دکتر آلبرت الیس در این فصل، با رویکردی منطقی و واقع‌بینانه، به خوانندگان کمک می‌کند تا با این ترس‌ها مواجه شوند، آن‌ها را درک کنند و راه‌هایی برای کاهش اضطراب و زندگی شادتر و معنادارتری در مواجهه با این حقایق اجتناب‌ناپذیر پیدا کنند.

الیس در این فصل، توضیح می‌دهد که ترس از بیماری و مرگ، ریشه در غریزه بقا دارد. ما به طور طبیعی، به دنبال حفظ زندگی خود هستیم و از هر چیزی که بقای ما را تهدید کند، می‌ترسیم. با این حال، الیس معتقد است که بسیاری از افراد، این ترس را به طور غیرمنطقی بزرگ می‌کنند و اجازه می‌دهند که بر زندگی آن‌ها سایه افکند.

الیس در این فصل، به “باید”های غیرمنطقی” که ترس از بیماری و مرگ را تشدید می‌کنند، اشاره می‌کند:

  • “من باید همیشه سالم بمانم.”
  • “من باید از هر گونه بیماری و درد اجتناب کنم.”
  • “من باید تا ابد زندگی کنم.”
  • “مرگ باید برای من اتفاق نیفتد.”

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می‌دهد که چگونه این “باید”ها، انتظارات غیرواقعی ایجاد می‌کنند و منجر به احساس اضطراب، ترس، وسواس و حتی افسردگی می‌شوند. او توضیح می‌دهد که بیماری و مرگ، بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی هستند و همه ما در نهایت، با آن‌ها روبرو خواهیم شد.

الیس در این فصل، راهکارهای عملی برای مقابله با ترس از بیماری و مرگ ارائه می‌دهد، از جمله:

  • شناسایی باورهای غیرمنطقی: به طور آگاهانه، به افکار خود توجه کنید و “باید”ها و “الزام”های غیرمنطقی را شناسایی و ثبت کنید.
  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: از خود بپرسید که آیا این باورها واقعیت دارند؟ چه شواهدی وجود دارد که این باورها را نقض کند؟ آیا راه های دیگری برای نگاه کردن به این موضوع وجود دارد؟
  • جایگزین کردن باورهای منطقی: باورهای غیرمنطقی را با باورهای منطقی تر و واقع بینانه تر جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه باور داشته باشید “من باید همیشه سالم بمانم”، باور داشته باشید “من ترجیح می دهم سالم بمانم، اما اگر بیمار شوم، می توانم با درمان مناسب، بهبودی پیدا کنم و با زندگی خود ادامه دهم.”
  • پذیرش عدم قطعیت: بپذیرید که در مورد سلامتی و طول عمر خود، هیچ تضمینی وجود ندارد.
  • تمرکز بر کنترل آنچه قابل کنترل است: به جای نگرانی در مورد چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید، بر روی عواملی تمرکز کنید که می توانید بر آنها کنترل داشته باشید، مانند: رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، مدیریت استرس و انجام معاینات پزشکی.
  • زندگی در لحظه حال: به جای نگرانی در مورد آینده، بر روی لحظه حال تمرکز کنید و از زندگی خود لذت ببرید.
  • یافتن معنا و هدف: در زندگی خود، به دنبال معنا و هدف باشید. این کار، به شما کمک می کند تا با ترس از مرگ مقابله کنید و زندگی رضایت بخش تری داشته باشید.

به طور خلاصه، فصل چهاردهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می‌کند که ترس از بیماری و مرگ، یک ترس طبیعی است، اما نباید اجازه دهیم که این ترس، زندگی ما را کنترل کند. این فصل به ما می‌گوید که با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، تمرکز بر کنترل آنچه قابل کنترل است، زندگی در لحظه حال و یافتن معنا و هدف، می‌توانیم با این ترس مقابله کنیم و زندگی شادتری داشته باشیم. در واقع، این فصل به ما می‌آموزد که با پذیرش مرگ به عنوان بخشی از چرخه زندگی، می‌توانیم قدر لحظات ارزشمند زندگی را بیشتر بدانیم و با تمام وجود زندگی کنیم.

فصل پانزدهم کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “با ترس خود از بی معنایی مقابله کنید” (Confront Your Fear of Meaninglessness) به بررسی عمیق یکی از بزرگترین چالش های وجودی انسان می پردازد: ترس از اینکه زندگی هیچ معنا و هدفی نداشته باشد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، با رویکردی منطقی و در عین حال همدلانه، به خوانندگان کمک می کند تا با این ترس روبرو شوند، آن را درک کنند و راه هایی برای یافتن معنا و هدف در زندگی، حتی در مواجهه با پوچی و ناامیدی پیدا کنند.

الیس در این فصل، توضیح می دهد که ترس از بی معنایی، می تواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد، از جمله:

  • فقدان اعتقادات مذهبی یا معنوی: برخی افراد، از دست دادن اعتقادات مذهبی یا معنوی خود را برابر با از دست دادن معنای زندگی می دانند.
  • رویدادهای تلخ و دردناک: تجربیات سخت و دردناک، می توانند باعث شوند که افراد، معنای زندگی را زیر سوال ببرند و احساس کنند که هیچ امیدی برای آینده وجود ندارد.
  • فشارهای اجتماعی: فشارهای اجتماعی برای موفقیت، ثروت اندوزی و دستیابی به شهرت، می توانند باعث شوند که افراد، احساس کنند که زندگی آنها بی معنا است، اگر نتوانند به این اهداف دست یابند.
  • مقایسه با دیگران: مقایسه خود با افرادی که به نظر می رسد زندگی هدفمندتری دارند، می تواند باعث ایجاد احساس حسادت و ناامیدی شود.

الیس در این فصل، به “باید”های غیرمنطقی” که ترس از بی معنایی را تشدید می کنند، اشاره می کند:

  • “من باید یک هدف بزرگ و ارزشمند در زندگی داشته باشم.”
  • “من باید زندگی خود را وقف خدمت به دیگران کنم.”
  • “اگر زندگی من هیچ معنایی نداشته باشد، ارزش زیستن ندارد.”

الیس در این فصل، به خوانندگان نشان می دهد که چگونه این “باید”ها، انتظارات غیرواقعی ایجاد می کنند و منجر به احساس اضطراب، ناامیدی و حتی افسردگی می شوند. او توضیح می دهد که معنای زندگی، یک مفهوم ذهنی و شخصی است و هیچ راه درست یا غلطی برای یافتن آن وجود ندارد.

الیس در این فصل، راهکارهای عملی برای مقابله با ترس از بی معنایی ارائه می دهد، از جمله:

  • شناسایی باورهای غیرمنطقی: به طور آگاهانه، به افکار خود توجه کنید و “باید”ها و “الزام”های غیرمنطقی را شناسایی و ثبت کنید.
  • به چالش کشیدن باورهای غیرمنطقی: از خود بپرسید که آیا این باورها واقعیت دارند؟ چه شواهدی وجود دارد که این باورها را نقض کند؟ آیا راه های دیگری برای نگاه کردن به این موضوع وجود دارد؟
  • جایگزین کردن باورهای منطقی: باورهای غیرمنطقی را با باورهای منطقی تر و واقع بینانه تر جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه باور داشته باشید “من باید یک هدف بزرگ و ارزشمند در زندگی داشته باشم”، باور داشته باشید “من ترجیح می دهم یک هدف بزرگ و ارزشمند در زندگی داشته باشم، اما اگر نتوانم آن را پیدا کنم، می توانم از فعالیت های کوچک و لذت بخش زندگی خود لذت ببرم و به دیگران کمک کنم.”
  • پذیرش پوچی: بپذیرید که زندگی، ممکن است هیچ معنای ذاتی نداشته باشد.
  • خلق معنا: به جای جستجوی معنای از پیش تعیین شده، خودتان معنای زندگی خود را خلق کنید. این کار، می تواند شامل مواردی مانند: کمک به دیگران، یادگیری مهارت های جدید، پرورش روابط، لذت بردن از هنر و طبیعت، و یا دنبال کردن علایق و سرگرمی های خود باشد.
  • تمرکز بر ارزش های خود: بر روی ارزش های خود (مانند صداقت، مهربانی، عدالت، آزادی و غیره) تمرکز کنید و سعی کنید زندگی خود را بر اساس این ارزش ها بنا کنید.
  • لذت بردن از لحظه حال: به جای نگرانی در مورد معنای زندگی، بر روی لذت بردن از لحظه حال تمرکز کنید.

به طور خلاصه، فصل پانزدهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” به ما یادآوری می کند که ترس از بی معنایی، یک ترس طبیعی و قابل درک است. این فصل به ما می گوید که باید با شناسایی و تغییر باورهای غیرمنطقی، پذیرش پوچی، خلق معنا، تمرکز بر ارزش ها و لذت بردن از لحظه حال، این ترس را مدیریت کنیم و زندگی هدفمندتر و رضایت بخش تری داشته باشیم. در واقع، این فصل به ما می آموزد که به جای جستجوی پاسخ های بزرگ، باید از سوال پرسیدن دست برداریم و خود، پاسخی برای زندگی باشیم.

فصل شانزدهم و پایانی کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” با عنوان “ده فرمان اصلی برای شادی سرسختانه” (The Ten Cardinal Commandments for Stubborn Happiness) چکیده‌ای از اصول و راهکارهای کلیدی ارائه شده در طول کتاب را ارائه می‌دهد. دکتر آلبرت الیس در این فصل، ده فرمان عملی و قابل اجرا را به عنوان راهنمایی برای دستیابی به یک زندگی شادتر، رضایت‌بخش‌تر و مقاوم‌تر در برابر چالش‌های زندگی معرفی می‌کند.

این ده فرمان عبارتند از:

  1. مسئولیت احساسات خود را بپذیرید: به یاد داشته باشید که احساسات شما، ناشی از رویدادهای بیرونی نیستند، بلکه ناشی از باورها و تفکرات شما درباره‌ی آن رویدادها هستند.
  2. افکار غیرمنطقی خود را شناسایی کنید: به طور آگاهانه به افکار خود توجه کنید و الگوهای فکری منفی، اغراق‌آمیز و غیرمنطقی را شناسایی کنید.
  3. با افکار غیرمنطقی خود به چالش بپردازید: از خود بپرسید که آیا این افکار، واقعیت دارند؟ آیا شواهدی وجود دارد که این افکار را نقض کند؟ آیا این افکار به من کمک می‌کنند تا به اهدافم برسم؟
  4. افکار منطقی را جایگزین افکار غیرمنطقی کنید: افکار منفی و غیرمنطقی را با افکار مثبت‌تر، واقع‌بینانه‌تر و سازنده‌تر جایگزین کنید.
  5. عمل کنید، حتی اگر احساس ترس می‌کنید: به جای اجازه دادن به ترس برای فلج کردن شما، به یاد داشته باشید که اقدام کردن، بهترین راه برای غلبه بر ترس است.
  6. به دنبال کمال نباشید: بپذیرید که هیچ‌کس کامل نیست و همه ما اشتباه می‌کنیم.
  7. دیگران را بپذیرید، همان‌طور که هستند: به جای تلاش برای تغییر دیگران، آن‌ها را همان‌طور که هستند بپذیرید.
  8. بر روی چیزهایی که می‌توانید کنترل کنید تمرکز کنید: به جای نگرانی در مورد چیزهایی که نمی‌توانید کنترل کنید، بر روی عواملی تمرکز کنید که در کنترل شما هستند.
  9. از زندگی لذت ببرید: به دنبال فعالیت‌هایی باشید که به شما احساس شادی و رضایت می‌دهند و به طور منظم در این فعالیت‌ها شرکت کنید.
  10. به یاد داشته باشید که زندگی، یک سفر است، نه یک مقصد: به جای تمرکز بر روی رسیدن به اهداف خاص، از فرآیند یادگیری، رشد و تجربه لذت ببرید.

الیس در این فصل، به خوانندگان توصیه می‌کند که این ده فرمان را به عنوان یک راهنما در نظر بگیرند و سعی کنند آن‌ها را در تمام جنبه‌های زندگی خود به کار بگیرند. او معتقد است که با تمرین مداوم و تعهد به این اصول، افراد می‌توانند به یک زندگی شادتر، رضایت‌بخش‌تر و مقاوم‌تر در برابر چالش‌ها دست یابند.

الیس در این فصل، به خوانندگان یادآوری می‌کند که این کتاب، تنها یک نقطه شروع است و سفر به سوی شادی و خودشناسی، یک فرآیند مادام‌العمر است. او توصیه می‌کند که به طور منظم به کتاب بازگردند و اصول آن را مرور کنند تا بتوانند همواره در مسیر درست حرکت کنند.

به طور خلاصه، فصل شانزدهم “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” یک جمع‌بندی قدرتمند از تمام آموخته‌های کتاب است. این فصل به ما یادآوری می‌کند که کلید رهایی از بدبختی و دستیابی به شادی، در تغییر نحوه تفکر و عمل ما نهفته است و با پیروی از این ده فرمان ساده اما عمیق، می‌توانیم زندگی سرشار از آرامش، رضایت و معنا را تجربه کنیم. در واقع، این فصل به ما می‌آموزد که شادی، نه یک مقصد دست‌نیافتنی، بلکه یک انتخاب آگاهانه و یک سفر دائمی به سوی خودشناسی و رشد است.

پرسشنامه خودارزیابی: مدیریت احساسات و زندگی شادتر (بر اساس کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید”)

هدف: این پرسشنامه به شما کمک می‌کند تا میزان آگاهی و توانایی خود را در مدیریت احساسات و به کارگیری اصول ارائه شده در کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” اثر دکتر آلبرت الیس ارزیابی کنید. لطفاً با صداقت به سوالات پاسخ دهید و گزینه‌ای را انتخاب کنید که نزدیک‌ترین توصیف را از وضعیت فعلی شما ارائه می‌دهد.

نحوه امتیازدهی: در انتهای پرسشنامه، پاسخنامه و نحوه تفسیر امتیازات ارائه شده است.

سوالات:

  1. وقتی با یک رویداد ناخوشایند روبرو می‌شوم، اولین واکنش من معمولاً چیست؟
    • الف) احساس خشم، ناامیدی و ناتوانی می‌کنم (1 امتیاز)
    • ب) احساس ناراحتی می‌کنم و به سختی با شرایط کنار می‌آیم (2 امتیاز)
    • ج) سعی می‌کنم بفهمم چه اتفاقی افتاده است (3 امتیاز)
    • د) سعی می‌کنم راهی برای حل مشکل پیدا کنم (4 امتیاز)
    • ه) به دنبال فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد هستم (5 امتیاز)
  2. چقدر به این باور دارم که کنترل زیادی بر روی احساسات خود دارم؟
    • الف) معتقدم احساساتم تحت کنترل عوامل بیرونی هستند (1 امتیاز)
    • ب) فکر می‌کنم تا حدی می‌توانم احساساتم را کنترل کنم (2 امتیاز)
    • ج) معتقدم با تلاش می‌توانم احساساتم را کنترل کنم (3 امتیاز)
    • د) اطمینان دارم که می‌توانم با تغییر افکارم، احساساتم را کنترل کنم (4 امتیاز)
    • ه) به طور مداوم در حال تمرین و بهبود مهارت‌های مدیریت احساساتم هستم (5 امتیاز)
  3. هنگام شناسایی افکار غیرمنطقی در ذهنم، چقدر موفق عمل می‌کنم؟
    • الف) به ندرت متوجه افکار غیرمنطقی خود می‌شوم (1 امتیاز)
    • ب) گاهی اوقات متوجه افکار غیرمنطقی خود می‌شوم (2 امتیاز)
    • ج) سعی می‌کنم افکار غیرمنطقی خود را شناسایی کنم (3 امتیاز)
    • د) معمولاً می‌توانم افکار غیرمنطقی خود را شناسایی کنم (4 امتیاز)
    • ه) به سرعت و به راحتی می‌توانم افکار غیرمنطقی خود را شناسایی کنم (5 امتیاز)
  4. هنگامی که یک فکر غیرمنطقی را شناسایی می‌کنم، چقدر می‌توانم آن را به چالش بکشم و تغییر دهم؟
    • الف) معمولاً نمی‌دانم چگونه باید افکار غیرمنطقی خود را تغییر دهم (1 امتیاز)
    • ب) سعی می‌کنم افکار غیرمنطقی خود را به چالش بکشم، اما همیشه موفق نمی‌شوم (2 امتیاز)
    • ج) از تکنیک‌هایی برای به چالش کشیدن افکار غیرمنطقی خود استفاده می‌کنم (3 امتیاز)
    • د) معمولاً می‌توانم با موفقیت افکار غیرمنطقی خود را تغییر دهم (4 امتیاز)
    • ه) به طور مداوم در حال تمرین و بهبود مهارت‌های تغییر افکارم هستم (5 امتیاز)
  5. چقدر معتقدم که زندگی “باید” منصفانه، آسان و خوشایند باشد؟
    • الف) معتقدم زندگی باید همیشه آسان و خوشایند باشد (1 امتیاز)
    • ب) انتظار دارم زندگی منصفانه باشد، اما می‌دانم که همیشه اینطور نیست (2 امتیاز)
    • ج) می‌پذیرم که زندگی همیشه منصفانه نیست، اما امیدوارم شرایط بهتر شود (3 امتیاز)
    • د) معتقدم زندگی یک چالش است و باید با آن روبرو شد (4 امتیاز)
    • ه) معتقدم چالش‌ها فرصتی برای رشد و یادگیری هستند (5 امتیاز)
  6. وقتی با یک ناامیدی روبرو می‌شوم، چگونه واکنش نشان می‌دهم؟
    • الف) احساس خشم و ناامیدی شدیدی می‌کنم (1 امتیاز)
    • ب) به سختی می‌توانم با ناامیدی کنار بیایم (2 امتیاز)
    • ج) سعی می‌کنم با ناامیدی کنار بیایم و به دنبال راه حل باشم (3 امتیاز)
    • د) به راحتی با ناامیدی کنار می‌آیم و به تلاش خود ادامه می‌دهم (4 امتیاز)
    • ه) از ناامیدی به عنوان انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر استفاده می‌کنم (5 امتیاز)
  7. چقدر به ارزش و اهمیت خود، صرف نظر از دستاوردها و نظرات دیگران، باور دارم؟
    • الف) ارزش خود را بر اساس موفقیت‌ها و تأیید دیگران تعیین می‌کنم (1 امتیاز)
    • ب) تا حدی به ارزش خود، صرف نظر از دستاوردها، باور دارم (2 امتیاز)
    • ج) سعی می‌کنم به ارزش خود، صرف نظر از دستاوردها، باور داشته باشم (3 امتیاز)
    • د) ارزش خود را مستقل از موفقیت‌ها و نظرات دیگران می‌دانم (4 امتیاز)
    • ه) همواره به ارزش ذاتی و بی‌قید و شرط خود ایمان دارم (5 امتیاز)
  8. چقدر در برابر ترس از طرد شدن و انتقاد مقاوم هستم؟
    • الف) به شدت از طرد شدن و انتقاد می‌ترسم (1 امتیاز)
    • ب) سعی می‌کنم با ترس از طرد شدن و انتقاد مقابله کنم، اما همیشه موفق نمی‌شوم (2 امتیاز)
    • ج) تا حدی می‌توانم با ترس از طرد شدن و انتقاد کنار بیایم (3 امتیاز)
    • د) معمولاً می‌توانم با ترس از طرد شدن و انتقاد مقابله کنم (4 امتیاز)
    • ه) از طرد شدن و انتقاد نمی‌ترسم و از آنها به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده می‌کنم (5 امتیاز)
  9. چقدر به طور فعال برای یافتن معنا و هدف در زندگی تلاش می‌کنم؟
    • الف) به ندرت به دنبال معنا و هدف در زندگی هستم (1 امتیاز)
    • ب) گاهی اوقات به دنبال معنا و هدف در زندگی می‌گردم (2 امتیاز)
    • ج) سعی می‌کنم زندگی هدفمندی داشته باشم (3 امتیاز)
    • د) به طور فعال به دنبال فعالیت‌هایی هستم که به من احساس هدفمندی می‌دهند (4 امتیاز)
    • ه) زندگی من پر از معنا و هدف است (5 امتیاز)
  10. چقدر از تکنیک‌های REBT (رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی) در زندگی روزمره خود استفاده می‌کنم؟
    • الف) با REBT آشنا نیستم (1 امتیاز)
    • ب) با REBT آشنا هستم، اما از آن استفاده نمی‌کنم (2 امتیاز)
    • ج) گاهی اوقات از تکنیک‌های REBT استفاده می‌کنم (3 امتیاز)
    • د) به طور منظم از تکنیک‌های REBT استفاده می‌کنم (4 امتیاز)
    • ه) REBT بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی من است (5 امتیاز)

پاسخنامه و امتیازدهی:

  • مجموع امتیازات: پس از پاسخ دادن به تمام سوالات، امتیازات خود را جمع بزنید.
  • تفسیر نتایج:
    • 10-25 امتیاز: به نظر می‌رسد که برای مدیریت احساسات و زندگی شادتر، به ابزارهای بیشتری نیاز دارید. مطالعه دقیق‌تر کتاب “چگونه سرسختانه از ناراحت کردن خود بابت هر چیزی امتناع کنید” و تمرین تکنیک‌های REBT می‌تواند به شما کمک کند.
    • 26-35 امتیاز: شما درک خوبی از اصول REBT دارید و تلاش‌هایی برای به کارگیری آن‌ها در زندگی خود انجام می‌دهید. با این حال، هنوز جای پیشرفت زیادی وجود دارد.
    • 36-50 امتیاز: شما به طور موثری از اصول REBT برای مدیریت احساسات و زندگی شادتر استفاده می‌کنید. ادامه این روند و به اشتراک‌گذاری دانش خود با دیگران می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی شما و اطرافیانتان کمک کند.

لطفا برای سفارش این کتاب در واتس اپ پیام دهید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *