-
احساس میکنم بخشی از وجودم مرده است.
-
زندگی بدون او/آن بیمعنا به نظر میرسد.
-
احساس تنهایی شدیدی میکنم.
-
به خاطر اتفاقی که افتاده، نسبت به دیگران احساس خشم میکنم.
-
احساس میکنم باید کارهای بیشتری برایش انجام میدادم.
-
مدام خاطرات او/آن را در ذهنم مرور میکنم.
-
احساس میکنم هیچکس درک نمیکند که چه میکشم.
-
در قفسه سینهام احساس سنگینی یا گرفتگی دارم.
-
وقتی به او/آن فکر میکنم، دچار گریه میشوم.
-
به خاطر چیزهایی که نگفتم یا انجام ندادم، احساس گناه میکنم.
-
از اینکه دیگران شاد هستند، عصبانی میشوم.
-
تمرکز کردن روی کارهای روزمره برایم سخت است.
-
اشتهایم را از دست دادهام.
-
احساس میکنم آیندهای ندارم.
-
ترجیح میدهم از جمعها و مهمانیها دوری کنم.
-
گاهی اوقات احساس میکنم دنیا غیرواقعی است.
-
برای خوابیدن مشکل دارم.
-
احساس میکنم این اتفاق ناعادلانه بود.
-
احساس میکنم در مرگ او/آن مقصر بودهام.
-
انرژی و توان انجام هیچ کاری را ندارم.
-
افکار مربوط به او/آن تمام ذهن مرا پر کرده است.
-
از دست سرنوشت یا خدا عصبانی هستم.
-
احساس میکنم دیگر هرگز خوشحال نخواهم شد.
-
از بودن در کنار دیگران اجتناب میکنم.
-
ای کاش میتوانستم زمان را به عقب برگردانم.
-
احساس ضعف جسمانی میکنم.
-
به مکانهایی که او/آن را به یادم میآورد، نمیروم.
-
نمیتوانم باور کنم که او/آن دیگر اینجا نیست.
-
جزئیات روز فقدان مدام در ذهنم تکرار میشود.
-
به خاطر زنده ماندن خودم احساس گناه میکنم.
-
به راحتی از کوره در میروم و عصبانی میشوم.
-
احساس میکنم قلبم شکسته است.
-
دچار تنگی نفس یا تپش قلب میشوم.
-
صحبت کردن درباره احساساتم با دیگران برایم سخت است.
آخرین دیدگاهها